اینجا جایی ست برای زمزمه های خیالی من.
جایی برای پرپر شدن آرزوها ، جایی برای منفجرشدن بغض های قدیمی و رسوب شده ی آن.
بله ، دنیا ، جایی ست برای دل سپردن به هیچ ، به پوچ ، به وهم .
و من به تصویر مینگارم ضجه زدن هایم را در نگاه سرد و پوچ دیگران .
ما ،نا خواسته وارد دنیایی شدیم که به اجبار باید دل ببندیم، تا سردیم و بی احساس ، دنیا عشوه می ریزد وناز . وتا دل می بندی ، دامن از دستت می کشد ..
ومن سالها با تمام عشوه های دنیا کنار آمدم وحالا که گوشه ی دلم به جایی در این دنیا گره خورد ، دنیا دستش را
از دستانم دور کردتا برای همیشه با رایحه ی خیالش زندگی کنم.
کاش بدانند آنهایی که جزئی از دنیای ما هستند ، چقدر وجودمان تمنای خوبی هایشان را دارد .
کاش بدانند ، تا به مبارزه برخیزند با قسم ِ دنیا که جز فاصله ی بین ما و دلبستگی ها نیست .
وای کاش، ثانیه ای برای ابراز آنچه دل می خواهد ، وجود داشته باشد بی آنکه پای غرور در میان باشد .
ما عهد می بندیم که در مبارزه با دنیا وقسمش ، غرور را به زمین خواهیم زد اما ماییم و حیایی که همچون سدی
برای به دریا سپردن حرفهای قلبمان است . پس خود درک کن نبض تمام نوشته هایم را که جز برای تو چیزی
ننوشت ...
" دنیا قسم خورده است که انسانها را جذب خود کند و اگر کسی دل به او ببندد اورا در منگنه خواهد گذاشت "
" حدیث قدسی "
: